پیش نویس تله رهاشدگی یعنی ترس از ترک شدن، ترس تنها ماندن، یعنی اجتناب از ازدواج.
ریشه ترس از تنهایی کجاست؟ آیا راه مقابله با این ترس را میدانیم؟
انسانها برای زندگی کردن نیاز دارند که با دیگران ارتباط داشته باشند. تنها ماندن تجربه تلخی است. کودک به وجود مادر وابسته است و به تنها ماندن حساس است و واکنش نشان میدهد.
علل شکل گیری تله رهاشدگی
تجربیاتی که در زیر نام برده میشود، میتوانند زمینهساز ترس از تنهایی و تله رهاشدگی باشند. در نتیجه ممکن است موجب اضطراب و افسردگی شدید در دوران کودکی و بزرگسالی فرد شود که تمام این موارد بر روی آینده فرد و رویاهای او مانند کسب ثروت تاثیر میگذارد، در دوره روانشناسی ثروت به این مسائل پرداخته میشود.
- طلاق والدین
- مرگ عزیزان
- مورد بی اهمیتی قرار گرفتن، چه به صورت فیزیکی و چه روانی
- جنگ
- فجایع طبیعی
- کودک آزاری
- انتظارات بیش از حد والدین از فرزندان
این مورد هم گاهی موجب میشود که کودک همواره احساس کند، نمیتواند انتظاراتی که والدین از او دارند را برآورده کند. در نتیجه با احساس تنهایی رو به رو میشود.
نتیجه تنهایی در کودکی چیست؟
در این بخش به بررسی نتایج تنهایی در کودکی و آسیبهای تله رهاشدگی میپردازیم.
- سندرم استرس پس از سانحه
- تنهایی در بزرگسالی و ترس از ترک شدن
- عدم وجود امنیت درونی
- تمام شدن همه روابط عاطفی به خاطر ترس از تنها ماندن
- بدبین شدنها و تعابیر منفی
- احساس گناه و سرزنش خود
- اعتماد به نفس پایین
- اضطراب و افسردگی
در ادامه هر یک از موارد فوق را بررسی خواهیم کرد.
۱. سندرم استرس پس از سانحه
زخمهای وارد شده به کودک، چه در دوران اولیه زندگی و چه در سالهای بعد، میتواند موجب بروز سندروم استرس پس از سانحه در او شود و اختلالات روانی بسیاری برای وی ایجاد کند.
۲. تنهایی در بزرگسالی و ترس از ترک شدن
در روابط عاشقانه ترس از دست دادن شریک عاطفی همسر فرزند. ترس از دست دادن خانواده و دوستان و … .
۳. عدم وجود امنیت درونی
امنیت درونی یعنی حضور پدر و مادری که به کودک احساس امنیت میدهد.
ولی در کودکان مبتلا به تله رهاشدگیوجود ندارد.
۴. تمام شدن همه روابط عاطفی به خاطر ترس از تنها ماندن
یکی از ویژگیهای این تله این است که معمولاً در روابط دوستانه و کاریِ فرد، نمیتوان متوجه آن شد؛ تله رهاشدگی به طور عمده در روابط عاطفی سر و کلهاش پیدا میشود. البته اگر تله خیلی قوی باشد، شخص نسبت به کوچکترین نشانههایی از تنهایی و رهاشدگی و بیتوجهی، حتی در روابط معمولی هم عکس العمل نشان میدهد و به این ترتیب تله فعال شده و حسهای بد دوباره به او حمله میکنند.
۵. بدبین شدنها و تعابیر منفی
افراد مبتلا به رهاشدگی، به کوچکترین رفتار دیگران حساس میشوند و شروع می کنند به تعبیرهای منفی. مثلاً دوستش جواب تلفنش را نمیدهد و او فکر میکند که دوستش دیگر او را تنها گذاشته است.
فعال شدن تله و هجوم این ذهنیات منفی باعث میشود که عکس العملهای خیلی عجیب و غریبی از شخص سر بزند، در حالی که خودش هم متوجه آنها نیست و درکشان نمیکند.
۶. احساس گناه و سرزنش خود
افرادی که در تله رهاشدگی گرفتار میشوند، دچار احساس گناه دائمی و خود سرزنشگری نسبت به اتفاقات گذشته هستند.
به طور مثال، کودکان طلاق نمیتوانند مفهوم طلاق را در سنین پایین درک کنند. بنابراین ناخودآگاه رفتارهای خود را علّت جدایی پدر و مادرشان تلقی کرده و فکر میکنند به اندازه ی کافی فرزند خوبی نبودهاند و همین باعث جدایی پدر مادرشان شده و به تنهایی خودشان انجام میدهد است.
۷. اعتماد به نفس پایین
این کودکان، در ناخودآگاه خود از سمت پدر و مادر طرد می شوند، و بار این تنهایی را تا بزرگسالی بر دوش میکشند؛ آنها از احساس خوب نبودن و کافی نبودن رنج میبرد و اعتماد به نفس پایینی دارند.
۸. اضطراب و افسردگی
افرادی که به تله رهاشدگی گرفتارند، اگر از همان کودکی تحت درمان قرار نگیرند، اضطراب و افسردگی را تا بزرگسالی همراه خود میبرند؛ این افراد در بزرگسالی در روابط عاطفی و صمیمیشان، خود را دوست نداشتنی، تنها و جدا مانده میبینند. اغلب به انزوا رو می آورند و دچار ترس از رابطه هستند.
حال میرسیم به این سوال: آیا هرگز گرفتار تله رهاشدگی شدهاید؟
نشانهها و علائم تله رهاشدگی
هرچند تشخیص اختلالات روانی، امری بسیار مشکل و حساس و تخصصی است اما نشانههایی کلی برای آنها تعریف شده است.
البته لزومی ندارد که هرکسی که به تله رهاشدگی دچار است، همه این نشانهها را داشته باشد، ولی میتوان نشانههای رفتاری زیر را برای این افراد نام برد:
- احساس عدم امنیت و تنهایی مزمن
- کمبود اعتماد به نفس
- احساس عدم کنترل بر زندگی، مخصوصا زندگی عاطفی
- وابستگی
- نگرانی شدید و گوش به زنگ اتفاق ناگوار بودن
- اضطراب و افسردگی مزمن
- ترس اجتماعی
- وجود محرکهایی که شدیدا حالات روحی آنها را تحت تاثیر قرار میدهند
- مرور اتفاقات ناگوار گذشته
- حملات پانیک یا همان وحشت زدگی تحت تاثیر محرکهای ناخوداگاه
اغلب افراد در زندگی وارد دوستیهایی میشوند که به پایان میرسند و از طرف مقابل خود جدا میشوند و یا طرف مقابل آنها را ترک میکند؛ مواجهه با این شرایط سخت و دردناک است و کنار آمدن با آن نیازمند زمان.
اما فرد مبتلا به تله رهاشدگی برخورد بسیار شدیدتری نسبت به این اتفاق نشان میدهد و آنقدر آنها را برای خود بزرگ جلوه میدهد که زیر فشاری که متحمل میشود، می شکند و احساس میکند که هیچ کار دیگری از دستش بر نمیآید.
افراد مبتلا به رهاشدگی در این شرایط مانند کودکی هستند که مادرش را در بازاری شلوغ گم کرده باشد. بله این دقیقاً همان حسی است که این افراد تجربه میکنند. آنها فکر میکنند دیگر نمی توانند به زندگی عادی برگردند و بار عاطفی عمیقی از رها شدن و تنهایی را بر دوش میکشند.
“رضوان عابدیان مدرس دورههای زندگی از نو”
نظرم در مورد مقاله اینه که...
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.