موضوع صحبت امروز در مورد اهمیت خودشناسی در زندگی همه انسانها است. خودشناسی به منظور این است که انسان ارزش واقعی خویش را در عالم وجود درک کند، بداند خاکی محض نیست. پرتوی از روح الهی در او است.
اهمیت خودشناسى
به عبارتی دیگر اهمیت خودشناسی به سبب نقشى است که خودشناسى در تحقق کمال انسان دارد. در اینجا برخى از روایاتى را که اهمیت خودشناسى را بیان کردهاند، نقل مىکنیم: از علی علیه السلام در این باره نقل شده است که فرمودند: معرفه النفس انفع المعارف خودشناسى سودمندترین دانشها است.
همچنین فرمودند: غایه المعرفه ان یعرف المرء نفسه؛ نهایت معرفت آن است که انسان خود را بشناسد. و نیز فرمودند: نال الفوز الاکبر من ظفر بمعرفه النفس: کسى که به شناخت خود دست یابد به بزرگترین رستگارى و پیروزى رسیده است.
با توجه به این اهمیت زیاد، قطعاً آثار بزرگى بر خودشناسى مترتب است و چون مهمترین هدف زندگى در نزد معصومین، معرفت و طاعت خداوند و تقرب به اوست، آثار خودشناسى را باید در ممکن ساختن معرفت پروردگار و تقرب به او جستجو کرد.
بحث را با این موضوع شروع میکنم. سوالی که در جامعه ما خیلی مطرح است.
چرا آمار طلاق خیلی زیاد شده؟ چرا روابط زناشویی وروبط عاطفی اینقدر کوتاه مدت و ناپایدار شدند؟
مدام وارد روابطی میشویم که زود تمام میشوند؟ تصورات و باورهای نادرست ازدواج از کجا نشات میگیرد؟
ازدواجها به یک سال دوسال ۴ سال بیشتر نمیکشد و منجر به جدایی میشوند؟ و یا طلاق عاطفی میگیرند؟
و یا چرا ما مدام تمایل داریم روابط مختلفی را با آدمهای متفاوتی تجربه کنیم؟
زمانی که یک فرد به یک خودشناسی نسبی از خودش نرسیده باشد هر انتخابی که در زندگیاش میکند اشتباه است.
یعنی در حقیقت اگر در بهترین حالت بخواهیم به رابطه و زندگیاش نگاه کنیم. این شکل است که این فرد در این زمان تمام انتخابهاش در راستای این است که خودش را بهتر بشناسد انجام میدهد ولی درک درستی از این موضوع ندارد. چرا؟ به این دلیل که فرد چهار ماه از زندگیاش را باید در یک رابطه باشد تا متوجه شود این رابطه را نمیخواهد.
مثلا چهار سال پنج سال یک فردی در یک زندگی عمر خود را هدر میدهد، اصلا سرنوشت یک فرد در یک ازدواج تغییر میکند تا بفهمد من فلان چیز را نمیخواهم، من یه چنین زندگی را نمیخواهم، و یک مسیری را من کاملا اشتباه رفتهام. من میخواهم از ضرورت این موضوع با شما سخن بگویم که چقدر خودشناسی به این معنا فقط در روابط و پیداکردن کار و مسایل مالی ببینم و بخواهیم در مسایل روزمره این خودشناسی را ببینیم.
به این صورت نمایان میشود که وقتی من نمیدانم چه میخواهم دست به انتخابهای اشتباه میزنم و این نمیدانم چه میخواهم از همان پروسهی خودشناسی شروع میشود. این که من هیچ وقت نرفتم یاد بگیرم و روی خودم کار کنم و این نکته را متوجه بشوم که من چه کسی هستم.
در پروسه خودشناسی این من چه کسی هستم ستون و مرکز خودشناسی است. چرا؟
چون این من چه کسی هستم مشخص میکند که چه روابطی با من هم خوانی دارد چه سبک افرادی میتوانند با من این هماهنگی را داشته باشند چه سبک کارهایی میتواند با این” خود “هماهنگی داشته باشد.
ما انسانها از حقیقت الهی وجودمان بسیار فرار کردهایم و دور افتاده شدهایم و این” خود” را گم کردهایم، پس بنابراین دیگران را با خودی تطبیق میدهیم که اصلا این خود حقیقی نیست این “خود” درست نیست یک خود مصنویی که ما تصور میکنیم. ما فکر میکنیم که این خود ماست، چرا؟ چون ذهن ما با خود ما بازی میکند و به ما میگوید ببین این تو هستی … .
آن چه که امروز از طریق ذهنت دارد به تو میرسد که تو این هستی، تو این را باید انتخاب بکنی، این اشتباه است و این پروسه خودشناسی با جستجو کردن با کار کردن روی خودمانئ که ما آرام آرام به آن میرسیم.
اما وقتی شما در فرایند خودشناسی قرار میگیرید، شما به این نتیجه میرسید که این لیاقت من نیست این که نفر سوم یک رابطه باشم لیاقت من نیست این که با من اینطور رفتار بشه لیاقت من نیست،
من اکنون متوجه شدهام که از روابطم با دیگران چه چیز میخواهم. فهمیدهام که چه جایگاهی باید داشته باشم با چه کسانی باید در رابطه باشم و با چه کسانی رابطه را قطع کنم و ادامه ندهم. میتوانم رابطه های اشتباه را از زندگیام حذف کنم و با یک دید درستتر وارد رابطهای ایمن شوم.
اکنون بررسی میکنیم چرا در جامعه امروزی جدایی, طلاق عاطفی و روبط بی پایان و کوتاه مدت زیاد شده است؟
به این دلیل که افراد قبل از شروع یک رابطه محکم و پایدار به شناخت خودشان نمیپردازند و خودشان نمیدانند چه انتخابی مناسب آنها است.
بلکه انسانها قبل از شروع رابطه جدی باید به کشف لیاقتها و شایستگیهایشان برسند، به همین دلیل است که میتوانند تصمیمات درستی برای زندگیشان بگیرند. زمانی که ما تصمیم میگیریم به حقیقت وجودی خودمان برسیم و شروع به خودشناسی میکنیم تحولات بزرگ و زیبایی در زندگیمان را پدبدار میکنیم و اینگونه به حقیقت وجودمان میرسیم. در نهایت دیگر دیگران را مقصر نمیدانیم.
به این نتیجه میرسیم که تغییر سرنوشتمان فقط و فقط به دست خودمان است و دیگران نقشی در تعیین سرنوشت ما ندارند، اغلب اساتید در دوره روانشناسی ثروت به این مساله میپردازند تا اهمیت خودشناسی در زندگی برای افراد ملموس و روشن شود.
اگر میخواهیم رابطهای پایدار و با کیفیتی را در زندگیمان تجربه کنیم لازم و ضروری است که حتما قبل از شروع رابطه خودشناسی کرده باشیم و به درو خودمان کاملا آگاه شده باشیم. آنگاه میتوانیم عاقلانه و با دید جدید و بهتری انتخابهای درستی در زندگی داشته باشیم.
برای قرار گرفتن روی جریان برکتها، روی جریان ورود پول و جریان خوشبختی که از آن حرف میزنیم باید حال خوب به زندگی ما بیاید و ما باید این گامها را در طول زندگیمان برداریم و گامها را ادامهدار برداریم و به روند رشد برسیم. در دوره های کسب ثروت اهمیت خودشناسی در مسیر ثروتمند شدن توضیح داده میشود.
دوستان عزیزم امیدوارم این مطلب به شما کمک کند که شما میتونید با استفاده از فایلهای آموزشی مسیر زندگی خودتان را تغییر دهید و طعم واقعی خوشبختی را بچشید.
نظرم در مورد مقاله اینه که...
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.