چه پیش می‌آید که انرژی مثبت، تفکر و یا کلام مثبت گره‌های مشکلات ما را باز می‌کند و کار ما را به شکل بهتری پیش می‌برد؟
مغز ما از دو نیمکره راست و چپ تشکیل شده است که نیمکره راست بیشتر مربوط به خلاقیت است و همواره می‌تواند برای مسائل و مشکلات ما راه حل‌هایی ایجاد کند که عموما خلاقانه و درست هستند. این توانایی را خدایی در وجود ما قرار داده است که او را حکیم می‌دانیم. طبیعی است که موظف هستیم برای سعادت و خوشبختی از آن چیزی که در اختیار ما قرار داده است، استفاده کنیم. پس اگر نتوانیم قوانین او را بشناسیم و آن‌ها را به کار بگیریم، کسی جز خودمان مقصر نخواهد بود.
مغز انسان بسیار فعالانه عمل می‌کند. نیمکره راست ارتباط زیادی با ضمیر ناخودآگاه ما دارد. پس زمانی که به این بخش‌ها انرژی مثبت ارسال کنید، شارژ شده و قوی‌تر می‌شوند. اگر در مواجهه با چالش‌ها و مسائل زندگی رفتار بالغانه‌ای از خود نشان دهید، تصمیمات بهتر و درست‌تری را اتخاذ می‌کنید. گاهی در برخورد با یک سری مسائل به حس خود اعتماد می‌کنید و اغلب پاسخ مثبتی از آن دریافت می‌کنید، دلیل اصلی این است که به انرژی‌هایی که از سمت نیمکره راست شما ارسال شده، اعتماد کرده‌اید و راه‌های بیشمار خلاقانه‌ای را که متناسب با موضوع به شما پیشنهاد شده است را دریافت کرده و به کار گرفته‌اید. بعضی افراد در این شرایط بر این باورند که ندای درونی این تصمیم را به آن‌ها الهام کرده است و به همین دلیل به موفقیت رسیده‌اند.
به عنوان مثال فرض کنید که برای انجام یک کار مهم اداری به سازمان مربوطه مراجعه کرده‌اید، منتها از روز قبل اطرافیان مدام با ارسال سیگنال‌های منفی و یا تکرار جملاتی مثل اینکه “کارت حل نمیشه” شما را با اضطراب و تشویش مواجه کرده‌اند. با این حال تصمیم می‌گیرید که به جای تمرکز بر روی کلمات و جملات منفی، صبح قبل از رفتن به اداره، حال خوبی داشته باشید و دعا کنید که کار شما هر چه سریع‌تر انجام شود. این برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه می‌باشد که به احساسات شما کمک می‌کند. تمام کلماتی که برای ارتباط با خالق خود به کار می‌برید و واژه‌هایی که از آن‌ها برای راز و نیاز با خدای خود استفاده می‌کنید، بر روی ضمیر ناخودآگاه شما تاثیر می‌گذارد.
حال زمانی که به اداره مورد نظر مراجعه می‌کنید و از آنجایی که کلام خوب و انرژی مثبت روی نیمکره راست و خلاق مغزتان تاثیر گذاشته است که روند کاری و بالا و پایین رفتن‌ها در اتاق‌های مختلف از انرژی شما نمی‌کاهد و حال بهتری خواهید داشت. این افزایش سطح انرژی باعث می‌شود که انجام کارهای خشک و خسته کننده اداری هم برای شما آسان‌تر انجام شود. این در صورتی است که در حالت عادی و بدون دریافت این انرژی‌ها، نه تنها به سرعت خسته خواهید شد، بلکه ممکن است به مرحله‌ای برسید که بی خیال همه چیز شوید و قید انجام شدن کار خود را بزنید.
موارد اینچنینی برای اکثر ما به وجود آمده است. زمان‌هایی در زندگی ما بوده که صبح با خستگی زیاد چشم باز کرده‌ایم و حتی توان پختن یک نیمروی ساده را نداشته‌ایم، روزهایی هم بوده است که از همان صبح شروع به فعالیت در خانه و یا بیرون خانه کرده‌ایم اما در پایان شب باز هم انرژی داشته‌ایم.
طبیعی است که هر چقدر انرژی ما پایین باشد، انجام یک کار کوچک به سختی ممکن است، اما زمانی که این سطح انرژی بیشتر شود، توانایی انجام کارهای روزانه راحت‌تر خواهد بود. زمانی که روز خود را با کلام مثبت و ارتباط با خدا شروع می‌کنید، سطح انرژی شما افزایش می‌یابد. با این کار تغییری در رفتار دیگران ایجاد نکرده‌اید، اما حال خوب شما باعث می‌شود که فرایند کاری به راحتی انجام شود، بدون آنکه احساس خستگی داشته باشید.
حتی ممکن است در این میان به بن بست بخوریم، در مثال اداره ممکن است به مرحله‌ای برسیم که به ما بگویند” شخص مسئول امروز نیامده است و برای گرفتن بقیه امضاها باید فردا بیاید.” زمانی که سطح انرژی شما بالا باشد، مغز به جای پذیرش این مسئله و کوتاه آمدن، شروع به تجزیه و تحلیل می‌کند تا راه حل و ابتکارات بهتری ارائه دهد، آنگاه به جای آنکه فردا مجددا مراجعه کنید، از راه حل بهتری برای پیشبرد کار خود استفاده می‌کنید.
طبیعی است که هر چقدر راهکارهایی که نیمکره راست مغز پیشنهاد می‌کند اصولی‌تر و صحیح‌تر باشد، انجام شدن آن‌ها آسان‌تر خواهد بود. پس اگر میخواهید زندگی بر وفق مرادتان باشد، نباید دیگران را مقصر ناکامی‌هایی که برایتان پیش می‌آید بدانید، تصمیمات شما برای مثبت بودن می‌تواند روزتان را بسازد یا در پایان روز چیزی جز خستگی و ناامیدی برایتان به همراه نداشته باشد. پس مهم‌ترین فرد تاثیرگذار در زندگی هر نفر، کسی جز خود او نیست. پس همواره با خودتان تکرار کنید که “من مهم‌ترین تاثیرگذار زندگی خودم هستم.”
با این حال بسیاری از افراد انرژی مثبت را تنها به فکر کردن درباره اتفاقات و رویدادهای مثبت می‌دانند، در حالی که بخش مهم‌تر آن اقدام است. شما هر چقدر هم که درباره پول و ثروت فکر و خیال پردازی کنید به آن نمی‌رسید. با این حال به محض اینکه برای به دست آوردن آن شروع به فعالیت در مسیر صحیح می‌کنید، می‌بینید که چگونه صاحب پول و ثروت شده‌اید.
سعی و تلاش هر یک از ما در حال حاضر می‌تواند آینده‌مان را بسازد. پس به جای آنکه گوشه‌ای بنشینید و زانوی غم بغل بگیرید و یا اینکه تنها با تصور و خیال، آینده خود را بر اساس توهم بنا کنید، شروع به اقدام نمایید.
قانون تاثیر به ما می‌گوید که هیچ چیز و هیچ کس جز خود ما آینده را نمی‌سازد. حتی اگر تا امروز منکر آن شده‌ایم، می‌توانیم با شناخت و دریافت آن ادامه زندگی را بر همین اساس پیش ببریم. اهمیت خودشناسی در زندگی بسیار زیاد است. بر مبنای توانایی‌هایمان، باوری که به خود داریم و اعتقاد بر اینکه در زندگی باید به خودمان تکیه و اعتماد داشته باشیم تا نتیجه آن را ببینیم. پس از همین امروز سعی کنید تا تفاوتی در زندگیتان ایجاد کنید. اینکه امروزتان را متفاوت از دیروز بنا کنید تا فردایی بهتر داشته باشید همان چیزی است که باعث خواهد شد تا به هدفی که در زندگی ترسیم کردید، دست پیدا کنید.
رضوان عابدیان
اینستاگرام: @rezvan_abedian
تلگرام: @rezvan_abedian
نظرم در مورد مقاله اینه که...
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.